چالش‌ها و موانع اشتغال زنان در ایران خانوم

موضوع چالش‌ها و موانع اشتغال زنان در ایران یک مسئله مهم و پیچیده است. در سال‌های اخیر، پیشرفت‌هایی در بهبود وض

توسط مدیر سایت در 21 دی 1402

موضوع چالش‌ها و موانع اشتغال زنان در ایران یک مسئله مهم و پیچیده است. در سال‌های اخیر، پیشرفت‌هایی در بهبود وضعیت زنان در حوزه اقتصادی در ایران صورت گرفته است، اما هنوز زنان با موانعی روبرو هستند که باعث می‌شود از اشتغال کامل و برابر با مردان بازماندند.

یکی از چالش‌هایی که زنان در ایران با آن روبرو هستند، تبعیض جنسیتی است. تبعیض جنسیتی در فرصت‌ها، دستمزدها و ارتقاء شغلی به شکل واضح و غیرواضح وجود دارد. در بسیاری از صنایع و حتی در مقام‌های مدیریتی بالا، زنان همچنان به دلیل ترس از فراهم نبودن شرایط یا بی‌اطلاعی پیشرفت کرده و به سمت‌های مدیریتی بالا حرکت نمی‌کنند.

همچنین، تعارض کار و خانواده نیز یکی از موانع اشتغال زنان در ایران است. فشارهای اجتماعی بر زنان بیش از مردان است و زنان علاوه بر کار خانه و مراقبت از خانواده، نیازمندیهای مربوط به شغل خود را نیز باید برطرف کنند. امکانات کمتری برای مراقبت از کودکان و مسائل خانوادگی موجود است و این مسئله باعث می‌شود زنان برخی از فرصت‌های شغلی را از دست بدهند یا نتوانند به طور کامل در زمینه شغل فعالیت کنند.

دیگر چالشی که برخی از زنان در ایران با آن مواجه هستند، عدم دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای ورود به بازار کار است. به دلیل تمایل بیشتر اجتماع به تحصیل پسران، زنان در بخش‌هایی از علوم، فناوری و رشته‌های فنی و حرفه‌ای کمتری نسبت به مردها حضور دارند. این موضوع مانعی برای گسترش در بخش‌های اقتصادی پیشرفته می‌شود و فرصت‌های شغلی مناسب برای زنان را کاهش می‌دهد.

به طور خلاصه، رغم پیشرفت‌های اخیر، زنان در ایران همچنان با مشکلات و چالش‌های زیادی در زمینه اشتغال مواجه هستند. تبعیض جنسیتی، تعارض کار و خانواده و عدم دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم، فقط برخی از موانعی هستند که زنان را در مسیر رشد و پیشرفت شغلی خود محدود می‌کنند. این مسئله باید به طور جدی مورد بررسی و سازمان‌دهی قرار گیرد تا زنان بتوانند به طور کامل و برابر با مردان در بازار کار و سازمان‌ها حضور پیدا کنند.



تبعیض جنسیتی در محیط کار

تبعیض جنسیتی در محیط کار به هر نوع نابرابری یا تبعیضی اطلاق می‌شود که بر اساس جنسیت فرد در محیط کار رخ می‌دهد. دستخدام، ارتقا، مزایا و حقوق متفاوت برای افراد بر اساس جنسیت، بهنگام سازی همبستگی محیط کار، فرصت‌های کاری محدود با توجه به جنسیت و تحصیلات، مدیریت و رهبری بر اساس تفاوت جنسیتی و تبعیض در ساختار سازمانی می‌توانند از جمله نمونه‌های تبعیض جنسیتی در محیط کار باشند.

یکی از شکل‌های رایج تبعیض جنسیتی در محیط کار، تفاوت در دستمزد و مزایا است. ممکن است که در یک شرکت، زنان به نسبت مردان کمتر از حقوق و مزایای معادل ویژه برخوردار باشند، یا برای حضور زنان در نقش‌های مدیریتی و رهبری، فرصت کافی وجود نداشته باشد. این موضوع می‌تواند به وجود بیشتر تفاوت‌ها و نابرابری بین جنسیت‌ها در محیط کار منجر شود.

در جامعه‌ها و سازمان‌هایی که مبتنی بر تفاوت‌جنسیتی هستند، محیط کار ممکن است با اظهارنظرها و تحقیرهایی نسبت به یک جنس خاص، به ویژه در مواقعی که جنسیت مراقبتگر یا همسر است، متاثر شود. این مسائل معمولاً با نگاه‌های غیرحرفه‌ای به زنان، به ویژه زنان باردار، همراه است و آنان را از شرکت در فعالیت‌های مهم خارج می‌نماید. این تبعیض‌ها می‌تواند باعث کاهش خودباوری و همچنین فشار روحی و روانی دست‌اندرکاران شود.

در صورتی که محدودیت‌ها و تبعیض‌های جنسیتی در محیط کار وجود داشته باشد، تأثیرات نامطلوب بر فرد و سازمان را به دنبال دارد. این مسائل می‌توانند باعث کاهش رضایت شغلی کارمندان، افزایش نرخ ترک کار، کاهش انگیزه و عملکرد کاری فرد، ایجاد بحران‌های سازمانی و کاهش تنوع و ابتکار در محیط کار شوند. بنابراین، تلاش برای از بین بردن هرگونه تبعیض جنسیتی در محیط کار می‌تواند بهبود قابل توجهی در عملکرد سازمان و کیفیت زندگی کارمندان داشته باشد.



کمبود تسهیلات مخصوص به زنان در صنایع

کمبود تسهیلات مخصوص به زنان در صنایع یکی از چالش‌های اساسی در حوزه توسعه و ترویج نقش زنان در ساختار اقتصادی است. زنان، به عنوان یک نیروی کار با ارزش، نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصادی دارند. با این حال، آنها روبروی تعدادی از مشکلات و محدودیت‌ها قرار گرفته‌اند که می‌تواند از توانمندی و خلاقیت آنها در ساختار صنعت جلوگیری کند.

یکی از مشکلات مهم در این زمینه، برخورداری زنان از تسهیلات وام‌دهی برای راه‌اندازی و توسعه کسب و کارهای خود در صنایع است. بانک‌ها و سازمان‌های مالی اغلب تمایل دارند وام‌ها را به صورت عمده به شرکت‌ها و کسب و کارهای بزرگ تخصیص دهند، در حالی که کسب و کارهای کوچک و خانگی زنان، به دلایلی مانند عدم دسترسی به تسهیلات مالی، با مشکلات روبرو می‌شوند.

علاوه بر این، اکثر تسهیلات مالی موجود برای کسب و کارها نیاز به ضمانت‌های مالی دارند که در بسیاری از موارد برای زنان دسترسی به آنها دشوار است. به دلیل عدم داشتن دارایی‌ها و ضمانت‌های مناسب، زنان ممکن است نتوانند به تسهیلات مالی مورد نیاز برای توسعه کسب و کارهای خود دست یابند. این کمبود تسهیلات منجر به ایجاد یک حاشیه ناچیز برای زنان در صنایع شده و همچنین کاهش سطح رشد و اشتغال آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بنابراین، لازم است برنامه‌ها و سیاست‌هایی توسعه‌ای برای ایجاد تسهیلات مخصوص به زنان در صنایع طراحی شود. این تسهیلات می‌توانند شامل وام‌های بدون ضمانت، معافیت از مالیات، تراشه‌های مالی و تسهیلات آموزشی باشند. علاوه بر این، دولت و نهادهای مالی باید برنامه‌هایی برای آموزش زنان در زمینه مدیریت مالی و استفاده بهینه از تسهیلات ارائه کنند.

از طرف دیگر، شرکت‌ها و کسب و کارها نیز می‌توانند نقش مهمی در ایجاد تسهیلات مخصوص به زنان داشته باشند. آنها می‌توانند سیاست‌ها و برنامه‌هایی را برای توسعه کسب و کارهای زنان در صنایع برنامه‌ریزی و اجرا کنند و همچنین تسهیلات مالی و طرح‌های آموزشی را برای زنان فراهم کنند.

به طور کلی، برطرف کردن کمبود تسهیلات مخصوص به زنان در صنایع نیازمند تلاش همه اقشار جامعه است. این اقدامات می‌توانند منجر به ایجاد فرصت‌های بیشتر شغلی و توسعه اقتصادی زنان، بهبود شرایط کاری آنها و رشد اقتصادی کلی کشور باشند.



تحمیل نقش‌های جنسیتی بر زنان در خانواده

تحمیل نقش‌های جنسیتی بر زنان در خانواده می‌تواند اثرات گسترده‌ای بر زندگی و رفتار زنان داشته باشد. در این موضوع، جنسیت به عنوان یک نقش اجتماعی و طبقه‌بندی براساس جنسیت بیان می‌شود. دسته‌بندی جنسیتی در اجتماع تاثیر بسزایی بر نقش و تعاملات زنان در خانواده دارد.

در فرهنگ‌هایی که نقش‌های جنسیتی قوی‌تر هستند، انتظار می‌رود که زنان مسئولیت‌ها و وظایف خاص خانه را بر عهده بگیرند. به‌طور سنتی، زنان به عنوان مادر و همسر نقشی بزرگ در خانواده دارند و معمولاً به آن‌ها واجب است که مراقبت از فرزندان، پخت و پز و تمیزکاری خانه را برعهده بگیرند. این نقش با همراهی محدودیت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، می‌تواند منجر به تحمیل فشار ناعادلانه بر زنان شود و موجب کمبود زمان و انرژی برای توسعه حرفه‌ای یا تحصیلی شده و حتی می‌تواند از گسترش و پیشرفت زن در خانواده و جامعه جلوگیری کند.

بیشتر این تحمیل نقش‌های جنسیتی در خانواده به شکل ناخودآگاه اتفاق می‌افتد و تا حدودی به‌سان تادیب که در قالب فرهنگ موجود در جامعه صورت می‌گیرد، صورت می‌پذیرد. برخی از زنان از روندی که از قدیم برای ساختار و تقسیم وظایف در خانواده ریخته شده، راضی هستند و احساس رضایتمندی و ارتباط معنوی بیشتری با خانواده‌شان دارند. اما بسیاری دیگر از زنان ناراضی هستند و می‌خواهند بتوانند علاوه بر مسئولیت‌های خانه، در دیگر زمینه‌ها نیز به‌عنوان افراد مستقل و با قابلیت‌های خود شناختی فعالیت کنند.

به‌طور کلی، تحمیل نقش‌های جنسیتی بر زنان در خانواده ممکن است توانایی زنان را در تصمیم‌گیری‌ها، رهبری، تحصیل، شغل و توانمندی‌های سیاسی محدود کند. این مسئله می‌تواند منجر به شکاف جنسیتی و نابرابری در جامعه شود. بدون شک، برای رفع این نابرابری‌ها و تحمیلات ناعادلانه نقش‌های جنسیتی در خانواده، آگاهی، آموزش و تغییرات ساختاری در جامعه و نظام اقتصادی ضروری است.



عدم تساوی در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای اشتغال

عدم تساوی در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای اشتغال به یکی از مشکلات جامعه است که در اثر آن برخی افراد از امکان دستیابی به آموزش و مهارت‌های لازم برای ورود به بازار کار محروم می‌شوند. این عدم تساوی می‌تواند به‌صورت دوجانبه باشد؛ به این معنی که شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فرد و همچنین سیاست‌های آموزشی و شغلی در جامعه او را به‌طور مستقیم تحت تأثیر قرار دهد.

یکی از دلایل عدم تساوی در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای اشتغال، عوامل اقتصادی است. کسانی که در خانواده‌هایی با درآمد پایین زندگی می‌کنند، معمولاً نمی‌توانند برای چند سال تحصیل علی‌الشان ادامه دهند. این موضوع باعث می‌شود که آن‌ها شانس کسب مهارت‌های لازم در جامعه را از دست بدهند و به راحتی برای اشتغال دچار مشکل شوند.

همچنین، فرهنگ و عادات جامعه نقشی مهم در ایجاد عدم تساوی ایفا می‌کند. در برخی فرهنگ‌ها، به خصوص در مناطق روستایی و عشایری، پیش‌فرض بر این است که آموزش و تحصیلات برای زنان مهم نیست و طبقه‌بندی شده برای برخی شغل‌ها هم وجود دارد که فقط به مردان و افرادی از طبقه‌های بالاتر دسترسی داده می‌شود. این باعث می‌شود که زنان و برخی از اقشار جامعه توانایی کسب مهارت‌های لازم برای اشتغال را نداشته باشند و به ادامه تحصیلات و توسعه حرفه‌ای دسترسی نداشته باشند.

در برخی موارد، سیاست‌های بیرون‌زمینه، نظیر سیاست‌های آموزشی و اشتغالی، نقش بزرگی در ایجاد عدم تساوی در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم دارند. ممکن است در برخی کشورها تمرکز آموزش بر روی برخی رشته‌ها یا قومیت‌ها وجود داشته باشد که موجب عدم دسترسی عادلانه به آموزش و تحصیلات در میان جامعه می‌شود. همچنین، خطر وابستگی به مهارت‌های منسوخ شغلی نیز وجود دارد که می‌تواند عدم تساوی در دسترسی به مهارت‌های لازم برای اشتغال را افزایش دهد.

در نتیجه، عدم تساوی در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم برای اشتغال یک چالش جدی برای جوامع است که نیازمند توجه صادقانه مسئولان و اجرای سیاست‌ها و برنامه‌هایی است که این تساوی را فراهم کند. با ایجاد فرصت‌های برابر در دسترسی به آموزش و مهارت‌های لازم، می‌توان سطح توانمندی‌های جامعه را افزایش داده و به اشتغال و توسعه اقتصادی کمک کرد.



عدم توجه به تعادل کار و زندگی در استخدام زنان

عدم توجه به تعادل کار و زندگی یکی از چالش‌های مهمی است که زنان در استخدام روبرو می‌شوند. به طور کلی، تعادل کار و زندگی به معنای داشتن تعادل میان زمان و انرژی که در حالت کاری و زندگی شخص صرف می‌شود است. زنان که در استخدام هستند، با فشارهای زیادی مواجه هستند تا بتوانند هم زندگی شخصی خود را تأمین کنند و هم در کار خود موفقیت داشته باشند. با این حال، گاهی اوقات نبودن تعادل کار و زندگی می‌تواند تأثیرهای منفی بر زندگی و کار آنان داشته باشد.

یکی از مسائل مهمی که زنان در استخدام با آن مواجه هستند، پرورش فرزندان است. زنان در عین حال که باید به کار خود تمرکز کنند، نیاز دارند تا وقت و انرژی لازم را برای پرورش فرزندان خود نیز بگذارند. این مسئله می‌تواند باعث عدم توازن بین زندگی شخصی و کاری شود و زنان را با فشارهای زیادی روبرو کند. برخی زنان به دلیل نبود سیستم حمایتی مناسب، مجبور به انتخاب بین کار و خانواده می‌شوند که این مسئله می‌تواند عواقب منفی برای زندگی آنان داشته باشد.

عدم توجه به تعادل کار و زندگی می‌تواند نیز به پیشرفت حرفه‌ای زنان ضربه بزند. زنان ممکن است به دلیل تعهدات خانوادگی و مسئولیت‌های خانه، نتوانند به طور کامل به شغل‌شان تمرکز کنند و در پیشرفت حرفه‌ای خود محدودیتی را تجربه کنند. علاوه بر این، فرصت‌های مهمی مانند آموزش و ترقی ممکن است به دلیل عدم توانایی در بهبود تعادل کار و زندگی به زنان ارائه نشوند. این مسئله باعث ایجاد نابرابری در فرصت‌های حرفه‌ای زنان نسبت به مردان می‌شود.

برای حل مشکل عدم توجه به تعادل کار و زندگی در استخدام زنان، لازم است سیاست‌های مناسبی توسط کارفرمایان و دولت اعمال شود. ایجاد ساعت کاری انعطاف‌پذیر، ارائه مزایای مرتبط با مسئولیت‌های خانوادگی، و ایجاد سیستم‌های حمایتی برای پرورش فرزندان می‌تواند بهبود موقعیت زنان در استخدام را تسهیل کند. همچنین، توانمندسازی زنان در حوزه‌های تربیتی و توعیتی، و ایجاد فرهنگ سازمانی منعطف و جلب توجه به تعادل کار و زندگی نیز می‌تواند در این زمینه بهبود ایجاد کند.


ایران خانوم

منبع
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن